"
next
back
Read Book گزيده اشعار استاد خليل الله خليلي
Book Index
Book Information


Favoured:
0

Download Book


Visit Home Page Book

گزیده اشعار استاد خلیل الله خلیلی

مشخصات کتاب

عنوان و نام پديدآور : گزیده اشعار استاد خلیل الله خلیلی/گردآورنده متین اندخویی

مشخصات نشر : کابل: اقراء، 1389.

مشخصات ظاهری : 138ص.

شماره کتابشناسی ملی : 2877905

زندگينامه

خليل الله خليلي مشهور به استاد خليلي (1286-1366 ه.ش) شاعر معاصر افغان است كه به زبان فارسي شعر مي سرود. وي فرزند يكي از بزرگان منطقهٔ كوهستان در شمال كابل بود و در كودكي پدرش را از دست داد. پيش از كوتاي 7 ثور وي صاحب مناصب دولتي متعدد در دولت وقت افغانستان بود و پس از آن، ترك وطن نمود و باقي عمر را اكثراً در پاكستان به سر برد. وي در مجموع 62 اثر منظوم و منثور در عرصه هاي مختلف هنر، ادب، سياست، فلسفه و عرفان دارد كه بيشترشان در داخل و خارج از افغانستان به چاپ رسيده است.

رباعيات

رباعي شمارهٔ 1

دل در همه حال تكيه گاه است مرا

در ملك وجود پادشاه است مرا

از فتنه ي عقل چون به جان مي آيم

ممنون دلم خدا گواه است مرا

رباعي شمارهٔ 2

اگر داني زبان اختران را

شبانه بشنوي راز جهان را

سكوت شب به صد آهنگ خواند

به گوشت قصه هاي آسمان را

رباعي شمارهٔ 3

بر قله ي كهسار، درختي برپاست

بر شاخ درخت، آشياني پيداست

غم كوه و درخت، زندگاني من است

بر شاخ درخت، مرغكي نغمه سراست

رباعي شمارهٔ 4

سرمايه ي عيش، صحبت ياران است

دشواري مرگ، دوري ايشان است

چون در دل خاك نيز ياران جمعند

پس زندگي و مرگ به ما يكسان است

رباعي شمارهٔ 5

از مرگ نترسم كه مددكار من است

در روز پسين مونس و غمخوار من است

اجداد مرا برده به سر منزل خاك

اين مركب خوشخرام رهوار من است

رباعي شمارهٔ 6

كشتند بشر را كه سياست اين است

كردند جهان تبه كه حكمت اين است

در كسوت خيرخواهي نوع بشر

زادند چه فتنه ها، مهارت اين است

رباعي شمارهٔ 7

با خلق نكو بزي كه زيور اين است

در آينه ي جمال، جوهر اين است

آن قطره ي اشكي كه بريزد بر خاك

بردار كه گنج لعل و گوهر اين است

رباعي شمارهٔ 8

اي غره به اينكه دهر فرمانبر توست

وين ماه و ستاره و فلك چاكر توست

ترسم كه ترا چاكر خويش پندارند

آن مورچگان كه رزقشان پيكر توست

رباعي شمارهٔ 9

تا بر لب من آه شرر باري هست

بر ساز شكسته ي دلم تاري هست

درهاي اميد را اگر بربستند

تا مرگ بود رخنه ي ديواري هست

رباعي شمارهٔ 10

اي مشت گل اين غرور بيجاي تو چيست؟

يك بار به خود نگر كه معناي تو چيست؟

يك جعبه ي استخوان، دو پيمانه ي خون

پنهان تو چيست؟ آشكاراي تو چيست؟

رباعي شمارهٔ 11

بي دولت عشق زندگاني نفسي ست

هنگامه ي عشرت جواني هوسي ست

بي باد بهار جاي گل در گلشن

يا دسته ي خار خشك يا مشت خسي ست

رباعي شمارهٔ 12

هر صبح كه كرديم به غم شام گذشت

هر جور كه ديديم ز ايام گذشت

آلام اگر دست ز ما باز نداشت

ما پير شديم و درك آلام گذشت

رباعي شمارهٔ 13

گر خاك در يار نفروختيم گذشت

گر طعنه ي اغيار شنفتيم گذشت

آن سوز كه در سينه ي ما پنهان بود

گفتيم گذشت، گر نگفتيم گذشت

رباعي شمارهٔ 14

آن نيمه ي نان كه بينوايي يابد

وان جامه كه كودك گدايي يابد

چون لذت فتحي ست كه اقليمي را

لشكر شكني جهانگشايي يابد

رباعي شمارهٔ 15

صبح است ز خرمي جهان مي خندد

هر قطره به بحر بيكران مي خندد

بو در گل و نشه در مي و مي در جام

از شوق، زمين و آسمان مي خندد

رباعي شمارهٔ 16

هر ذره ي خاك من زباني دارد

از گردش دهر دوستاني دارد

اين كهنه رداي من نهان در هر چين

تاج و كله جهان ستاني دارد

رباعي شمارهٔ 17

از ابر سياه لعل و گهر مي ريزد

وز ديده ي من خون جگر مي ريزد

بي روي تو از هر مژه ام در گلشن

دامن دامن لاله تر مي ريزد

رباعي شمارهٔ 18

آن فر و شكوه كبرياييت چه شد؟

آن لاف خديوي و خداييت چه شد؟

صد قرن بر افكار و عقول مردم

فرماندهي و حكمرواييت چه شد؟

رباعي شمارهٔ 19

شهرت طلبي چند به هم ساخته اند

چون گرگ گرسنه در جهان تاخته اند

كردند به زير پا هزاران سر و دست

تا گردن شوم خود بر افراخته اند

رباعي شمارهٔ 20

يارب به كساني كه جگر سوخته اند

يك عمر متاع درد اندوخته اند

خاكم به هواي آن جوانمردان كن

كز هر چه بجز تو ديده بردوخته اند

رباعي شمارهٔ 21

گر علت مرگ را دوا مي كردند

گر چاره ي اين نوع دو پا مي كردند

مي ديدي كاين جماعت تيره نهاد

بر روي زمين چه فتنه ها مي كردند

رباعي شمارهٔ 22

عزيزان چون بدان ساحل رسيدند

ز همراهان خود يكدم بريدند

چنان از صحبت ما دل گرفتند

كه سهوا هم به سوي ما نديدند

رباعي شمارهٔ 23

پيران كه چنين مقام و حرمت دارند

زان نيست كه يك دو دم قدامت دارند

اين حرمت از آن است كه آنها دو نفس

در رفتن از اين خرابه سبقت دارند

رباعي شمارهٔ 24

داني كه شبان چه فتنه آغاز كند

آن دم كه ني شبانه را ساز كند

غمهاي زمانه را فرو بندد در

ابواب نشاط يك به يك باز كند

رباعي شمارهٔ 25

اين سنگ ملون كه گهر مي نامند

وان آهن زردگون كه زر مي خوانند

بي گوهر ارزنده ي معني همه را

مردان گهرسنج هدر مي دانند

رباعي شمارهٔ 26

عارف به دل ذره جهان مي بيند

آنجا مه و مهر و كهكشان مي بيند

كوري بنگر كه چشم دانشور عصر

دست و سر كشتگان در آن مي بيند

رباعي شمارهٔ 27

دل در غم عشق تو برومند بود

در پرتو ديدار تو خرسند بود

بگذاشته ام در كف و گويم هر روز

در شهر شما بهاي دل چند بود

رباعي شمارهٔ 28

تا اين خرد خام تو، معيار بود

اين ساختن و شكستت كار بود

تنها نه سرت به پاي من خورد به سنگ

هر جا كه روي تو سنگ و ديوار بود

رباعي شمارهٔ 29

امروز كه عصر علم و فرهنگ بود

قانون جهان به ديگر آهنگ بود

گر سده ي تو به پيش اين سنگ بود

اين عيب بود، عار بود، ننگ بود

رباعي شمارهٔ 30

در گلشن زندگي به جز خار نبود

جز درد و غم و محنت و آزار نبود

اميد نكرد گل كه ياس آمد بار

سرتاسر زندگي جز اين كار نبود

رباعي شمارهٔ 31

هركس كه به ازدواج پابند شود

معروض به داغ و درد فرزند شود

دهقان زمانه بر كسي مي خندد

كز كشتن تخم مرگ خرسند شود

رباعي شمارهٔ 32

چو از دل عشق رفت آزار آيد

چو گل رفت از گلستان خار آيد

نمي بيني كه چون پنهان شود مهر

شب تاريك اندوه بار آيد

رباعي شمارهٔ 33

دي شاخ شكوفه در چمن مي خنديد

بر سنبل و نسرين و سمن مي خنديد

از دور سپيده ي سحر را ديدم

بر روز خود و به شام من مي خنديد

رباعي شمارهٔ 34

سر راه غريبان خار رويد

ز كشت شان دل بيمار رويد

به هر جايي كه كارم تخم اميد

به جاي گل همه آزار رويد

رباعي شمارهٔ 35

آن ماه سخن ز باميان مي گويد

اسرار گذشته ي جهان مي گويد

دل قصه ي عشق او ز چشمش پنهان

از موي شنيده باميان مي گويد

رباعي شمارهٔ 36

اين كينه وران باز به نيرنگ دگر

دارند سر فتنه به آهنگ دگر

فرياد كه اين شعبده بازان هر روز

خواهند به نام آشتي جنگ دگر

رباعي شمارهٔ 37

آن منظر فيض صبحگاهي بنگر

انوار تجلي الهي بنگر

در وادي نقره فام گردون هر شب

آن قافله لايتنهاي بنگر

رباعي شمارهٔ 38

اي بار خداي پاك داناي قدير

دارم به تو حاجتي به فضيلت بپذير

آن را كه به لطف خويش عزت دادي

تا زنده بود به خواريش باز مگير

رباعي شمارهٔ 39

طفلي بودم غنوده بر بستر ناز

برخاست ز دور نغمه هاي دمساز

تا گوش نهادم نه صدا بود و نه ساز

اي شور جواني! تو كجا رفتي باز

رباعي شمارهٔ 40

بيا ساقي بده آن جام گلرنگ

كه زد بر شيشه ي من آسمان سنگ

به صد صحرا نمي گنجد غم دل

چه سان گنجايش در سينه ي تنگ

رباعي شمارهٔ 41

اي مرغ شباهنگ دل انگيز، بنال

قربان تو، اي طاير شب خيز، بنال

از ناله ي تو مرغ دلم نالد زار

اين ناله به آن ناله در آميز، بنال

رباعي شمارهٔ 42

يارب سوزي كه جسم و جان را سوزم

اين كارگه سود و زيان را سوزم

يك شعله ي جانسوز كه در آتش آن

خود را سوزم هر دو جهان را سوزم

رباعي شمارهٔ 43

اي سرو روان بيا كه دستت بوسم

لبهاي ظريف مي پرستت بوسم

گر من نخورم تو باده در جامم ريز

تا مست شوم دو چشم مستت بوسم

رباعي شمارهٔ 44

يارب دردي كه ناله آغاز كنم

شوري كه سرود شوق را ساز كنم

چشمي كه به سوي خويش چون باز كنم

آن گمشده را از دور آواز كنم

رباعي شمارهٔ 45

ما مرغ اسير بي پر و بال توييم

هر جا كه روي چون سايه دنبال توييم

گر خسته شدي ز راه، دل مركب توست

حمال تو و ملك تو و مال توييم

رباعي شمارهٔ 46

اين صبح همان و آن شب تار همان

ما شش در و اين چهار ديوار همان

استاد زمانه يك سبق داده به ما

تكرار همان و باز تكرار همان

رباعي شمارهٔ 47

چو گم شد پرتو عشق از دل من

خدايا چيست جز غم حاصل من

سحاب عشق اگر يكدم نبارد

بسوزان خرمن آب و گل من

رباعي شمارهٔ 48

چون در كف روزگار گشتيم زبون

چون ساغر عشق و آرزو گشت نگون

جاسوس خرد دگر چه جويد از ما

گويد كزين شهر كشد رخت برون

رباعي شمارهٔ 49

شب است ساقي! ساغرت كو؟

فروغ ماه و نور اخترت كو؟

ز دور آيد صداي مرغ شبگير

نوا و نغمه ي جان پرورت كو؟

رباعي شمارهٔ 50

افسوس كه زندگي دمي بود و غمي

قلبي و شكنجه اي و چشمي و نمي

يا جور ستمگري كشيدن هر روز

يا خود به ستمكشي رساندن ستمي

رباعي شمارهٔ 51

اي سرو روان كه نخل اميد مني

وي مايه ي جان كه عمر جاويد مني

در شهر شما كه آسمان پر ابر است

مهتاب مني، فروغ خورشيد مني

رباعي شمارهٔ 52

در باغ جهان تو هم گل زيبايي

بويا و دل انگيز و چمن آرايي

عمري ست كه گلهاي دگر مي خندند

اين غنچه ي تر چرا تو لب نگشايي

رباعي شمارهٔ 53

چه باشد زندگاني را بهايي

فسرده از نمي، خشك از هوايي

ز مطبخ سالها تا مستراحيم

مگر اين زندگي يابد بقايي

رباعي شمارهٔ 54

از بس خوش و مست و دلربا مي آيي

چون باد بهار جانفزا مي آيي

دل خانه ي عشق توست آبادش دار

چون خانه خراب شد كجا مي آيي

1 to 1